شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید درویشعلی اکبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
تولد و فوت کودکان دلبند یکی پس از دیگری در یک خانواده مذهبی و کشاورز روستای کوشکک نیریز قلب مهربان پدر و مادری را غمگین کرده بود. در اولین روز از بهار ۱۳۴۷ خداوند هدیهای را به آنها عطا کرد که فضای خاموش خانه آنها را منور به نور خود ساخت. او را درویشعلی نامیدند و برای سلامتی او به درگاه خدای یکتا دعا کردند و به ائمه هدی (ع) متوسل شدند. درویشعلی، کمکم بزرگ شد و برای تحصیل...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
تولد و فوت کودکان دلبند یکی پس از دیگری در یک خانواده مذهبی و کشاورز روستای کوشکک نیریز قلب مهربان پدر و مادری را غمگین کرده بود. در اولین روز از بهار ۱۳۴۷ خداوند هدیهای را به آنها عطا کرد که فضای خاموش خانه آنها را منور به نور خود ساخت. او را درویشعلی نامیدند و برای سلامتی او به درگاه خدای یکتا دعا کردند و به ائمه هدی (ع) متوسل شدند. درویشعلی، کمکم بزرگ شد و برای تحصیل...
بیاد شهید محمد روستا (شرح حال مادر شهید
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
ای محمد ای گل زیبا ی من نـازنین باوفایم رود رود ای خـدا سرو روانم می رود سرو قدت از چه در خاک اوفتاد ای خوش آنروزی که بودی یاورم چشم بر راهم که تو آیی ز در روز عید فطر بودم منتظر ای امید مادر دلخسته ات ای محمد ای گل خوشبوی من با یتیمی من تورا پرورده ام نیست بابایت به بیند شادیت جامه شادی برایت دوختم میروی اکنون سوی بابای خویش رفتنت از نزد مـا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
ای محمد ای گل زیبا ی من نـازنین باوفایم رود رود ای خـدا سرو روانم می رود سرو قدت از چه در خاک اوفتاد ای خوش آنروزی که بودی یاورم چشم بر راهم که تو آیی ز در روز عید فطر بودم منتظر ای امید مادر دلخسته ات ای محمد ای گل خوشبوی من با یتیمی من تورا پرورده ام نیست بابایت به بیند شادیت جامه شادی برایت دوختم میروی اکنون سوی بابای خویش رفتنت از نزد مـا...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمد قاسم عنبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلامحسین ۱۳۴۷/۱/۴ در روستای مشکان نیریز چون شمیم گلهای بهاری فضای خانه را معطر ساخت و لبخند شادی را به لبهای مادر نشاند. از همان کودکی به کار و فعالیت در کنار پدرش مشغول شد و آداب زندگی را فراگرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت گذراندن خدمت سربازی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در تاریخ ۱۳۶۵/۱/۲۳ به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد. غلامحسین، انسانی مهربان، دلسوز و متواضع بود و در کنار کارهای روزانه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلامحسین ۱۳۴۷/۱/۴ در روستای مشکان نیریز چون شمیم گلهای بهاری فضای خانه را معطر ساخت و لبخند شادی را به لبهای مادر نشاند. از همان کودکی به کار و فعالیت در کنار پدرش مشغول شد و آداب زندگی را فراگرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت گذراندن خدمت سربازی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در تاریخ ۱۳۶۵/۱/۲۳ به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد. غلامحسین، انسانی مهربان، دلسوز و متواضع بود و در کنار کارهای روزانه...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد رضا مقنی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از شهیدی سخن میگوییم که روز دهم شهریورماه سال ۱۳۴۷ در شهر شهیدان، نیریز، میان خانوادهای مسلمان و متدین چشم به جهان گشود. الفبای زندگی را در کانون گرم خانواده فراگرفت و دوره ابتدایی را در مدرسه فرهمندی به پایان رساند. سپس وارد مدرسه راهنمایی ولیعصر (عج) شد، اما تا پایه دوم راهنمایی بیشتر ادامه تحصیل نداد و برای کمک به خانواده در تأمین معاش، همراه و همگام پدر در عرصه کار و تلاش گردید. در کنار کارهای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از شهیدی سخن میگوییم که روز دهم شهریورماه سال ۱۳۴۷ در شهر شهیدان، نیریز، میان خانوادهای مسلمان و متدین چشم به جهان گشود. الفبای زندگی را در کانون گرم خانواده فراگرفت و دوره ابتدایی را در مدرسه فرهمندی به پایان رساند. سپس وارد مدرسه راهنمایی ولیعصر (عج) شد، اما تا پایه دوم راهنمایی بیشتر ادامه تحصیل نداد و برای کمک به خانواده در تأمین معاش، همراه و همگام پدر در عرصه کار و تلاش گردید. در کنار کارهای...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
بسم الله الرحمن الرحیم درود بر رهبر عظیم الشأن اسلام امام خمینی و درود بر کسانی که بر پیام امام که همان پیام خداست لبیک گفتند. سلام بر پدران و مادرانی که جوانان خود را به جبهههای حق علیه باطل میفرستند و زیر شهادتنامه آنها را امضا میکنند. مادرجان! تو باید هیچ ناراحت نباشی، چون هدیهای که در راه خدا میدهی دیگر باید آن را از خدا نخواهی. مادرجان! اگر زنده ماندم، امیدوارم که همیشه در خدمت امام باشم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
بسم الله الرحمن الرحیم درود بر رهبر عظیم الشأن اسلام امام خمینی و درود بر کسانی که بر پیام امام که همان پیام خداست لبیک گفتند. سلام بر پدران و مادرانی که جوانان خود را به جبهههای حق علیه باطل میفرستند و زیر شهادتنامه آنها را امضا میکنند. مادرجان! تو باید هیچ ناراحت نباشی، چون هدیهای که در راه خدا میدهی دیگر باید آن را از خدا نخواهی. مادرجان! اگر زنده ماندم، امیدوارم که همیشه در خدمت امام باشم...
زندگینامه آزاده و جانباز عابد سلمانی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
عابد سلمانی نژاد فرزند غلامحسین، در سال 1347 در خانوادهای متدین، مذهبی و کشاورز در آباده طشک بدنیا آمد. تحصیلات ابتدائی را در دبستان آباده طشک با موفقیت گذراند. پس از پایان دوران راهنمائی بعلت نبودن دبیرستان در روستا و پارهای مشکلات دیگر ترک تحصیل کرده و مشغول کشاورزی شد. وی در دو نوبت به جبهه اعزام شده است. بار اول از طرف بسیج و بار دوم برای انجام خدمت مقدس سربازی از طرف ارتش اعزام گردیده است....
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
عابد سلمانی نژاد فرزند غلامحسین، در سال 1347 در خانوادهای متدین، مذهبی و کشاورز در آباده طشک بدنیا آمد. تحصیلات ابتدائی را در دبستان آباده طشک با موفقیت گذراند. پس از پایان دوران راهنمائی بعلت نبودن دبیرستان در روستا و پارهای مشکلات دیگر ترک تحصیل کرده و مشغول کشاورزی شد. وی در دو نوبت به جبهه اعزام شده است. بار اول از طرف بسیج و بار دوم برای انجام خدمت مقدس سربازی از طرف ارتش اعزام گردیده است....
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید غلامرضا عبدالله زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد غلامرضا عبدالله زاده »
بسمالله الرحمن الرحیم بنام خداوند قادر متعال، به نام خدای مهدی (عج)، در حالتی این وصیتنامه را مینویسم که روبروی تلویزیون نشستهام و شب تولد مهدی (عج) است و برنامه تلویزیون، انسان را ازخود بیخود میکند. انسان دلش میخواهد پرواز کند، ولی چه کنم که لیاقت آن را ندارم که حتی درباره مهدی (عج) حرفی بزنم؛ اما چه کنم که مهرش در دلم افتاده است و سر از پا نمیشناسم و باید بروم که راه سرخ حسین (ع) را...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد غلامرضا عبدالله زاده »
بسمالله الرحمن الرحیم بنام خداوند قادر متعال، به نام خدای مهدی (عج)، در حالتی این وصیتنامه را مینویسم که روبروی تلویزیون نشستهام و شب تولد مهدی (عج) است و برنامه تلویزیون، انسان را ازخود بیخود میکند. انسان دلش میخواهد پرواز کند، ولی چه کنم که لیاقت آن را ندارم که حتی درباره مهدی (عج) حرفی بزنم؛ اما چه کنم که مهرش در دلم افتاده است و سر از پا نمیشناسم و باید بروم که راه سرخ حسین (ع) را...
زندگینامه جانباز عباس زارع
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
عباس فرزند حاجی، در سال 1337 در شهر نیریز در خانوادهای مسلمان، زحمتکش و بیآلایش دیده به جهان گشود. تا کلاس سوم ابتدایی در نیریز درس خوانده و سپس ترک تحصیل نمود و در کنار پدر مشغول کار گردید. وی در دوران جوانی به شغل رانندگی روی آورد و به عنوان راننده ماشن آلات سنگین به استخدام شهرداری نیریز در آمد. در اوایل سال 1365 به همراه جمعی از کارکنان شهرداری جهت انجام عملیات راهسازی عازم منطقه آبادان...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
عباس فرزند حاجی، در سال 1337 در شهر نیریز در خانوادهای مسلمان، زحمتکش و بیآلایش دیده به جهان گشود. تا کلاس سوم ابتدایی در نیریز درس خوانده و سپس ترک تحصیل نمود و در کنار پدر مشغول کار گردید. وی در دوران جوانی به شغل رانندگی روی آورد و به عنوان راننده ماشن آلات سنگین به استخدام شهرداری نیریز در آمد. در اوایل سال 1365 به همراه جمعی از کارکنان شهرداری جهت انجام عملیات راهسازی عازم منطقه آبادان...
خاطراتی از جمع اوری کمکهای مردمی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
ترسیم کردن و بیان نمودن شور و عشق مردم و علاقه آنان برای مشارکت ملی و کمک به میادین نبرد کاری بس مشکل است . شاید بیان برخی از خاطرات بتواند گوشهای از صحنههای شورانگیز و وصف ناشدنی را ترسیم کند. آقای کاویانی برخی از خاطرات خود در هنگام جمع آوری هدایای مردمی را اینگونه شرح میدهد: (4-KAVIANI-7) " ... یکروز در روستای چاه نصرویه و چاه دیمه در حال جمعآوری هدایا بودیم. هر کسی نسبت به وسع خود،...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
ترسیم کردن و بیان نمودن شور و عشق مردم و علاقه آنان برای مشارکت ملی و کمک به میادین نبرد کاری بس مشکل است . شاید بیان برخی از خاطرات بتواند گوشهای از صحنههای شورانگیز و وصف ناشدنی را ترسیم کند. آقای کاویانی برخی از خاطرات خود در هنگام جمع آوری هدایای مردمی را اینگونه شرح میدهد: (4-KAVIANI-7) " ... یکروز در روستای چاه نصرویه و چاه دیمه در حال جمعآوری هدایا بودیم. هر کسی نسبت به وسع خود،...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید عزیز مشکین
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید عزیز مشکین »
عزیز مشکین فرزند عوض، در سال 1344 در خانوادهای مذهبی و معتقد به اسلام در روستای دهمورد از توابع شهرستان نیریز متولد و از همان اوان کودکی با درد و رنج و محرومیت مردم روستا آشنا شد. در سن 6 سالگی به مدرسه رفت و تا کلاس دوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خود و کلاس اول و دوم دبیرستان را در شهرستان نیریز با موفقیت گذراند. عزیز جوانی متقی و با...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید عزیز مشکین »
عزیز مشکین فرزند عوض، در سال 1344 در خانوادهای مذهبی و معتقد به اسلام در روستای دهمورد از توابع شهرستان نیریز متولد و از همان اوان کودکی با درد و رنج و محرومیت مردم روستا آشنا شد. در سن 6 سالگی به مدرسه رفت و تا کلاس دوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خود و کلاس اول و دوم دبیرستان را در شهرستان نیریز با موفقیت گذراند. عزیز جوانی متقی و با...